آیا کسی هست که دلش نخواهد خوشحال و شاد باشد؟ همه می‌خواهند، اما معنی آن این نیست که همه خوشحالند.

یکی از دلایلی که ما نمی‌توانیم شاد باشیم این است که نمی‌توانیم به جای زندگی کردن به این امید که روزی در آینده، ما نیز خوشحال خواهیم شد، از خوشحالی‌ها‌ی هر چند کوچک زمان حال لذت ببریم. هر اندازه هم که سالم، زیبا، موفق و ثروتمند باشیم، هنوز در تلاش داشتن بیشتر هستیم و شادی و خوشحالی را به آینده و روزهای دیگر منتقل می‌کنیم. این طبیعت بشر است.

آنچنان روزهای شاد را به آینده موکول می‌کنیم که گویی عمر ما پایان ندارد. اما همه اشتباه می‌کنیم و زمانی این را درمی‌یابیم که دیگر دیر شده است. پس بیایید همین الان، با هر چه که داریم لحظات شاد و خوشحالی را تجربه کنیم. اما چگونه؟ بسیار ساده! 3روش ساده برای این کار وجود دارد.

 


 

 

1-    بخندید!

اگر به حالات کودکان توجه کنید می‌بینید که در اوج گریه، با گرفتن یک اسباب بازی ساده یا خوراکی مطلوب سریعا می‌خندند. چرا ما این کار را نکنیم؟

فیزیولوژی یا طبیعت لبخند و خنده ‏ این چنین است که بدون توجه به عمق افسردگی و تنشی که دارید اگر خود را وادار کنید که لبخند بزنید، پس از 15 تا 30 ثانیه احساس می‌کنید کمی بهتر شده‌اید. ‏

اگر عادت ندارید که بخندید، کمی تمرین لازم دارید. اما هر چه بیشتر خود را وادار به لبخند کنید‌، سریع‌تر، آسان‌تر و طبیعی‌تر لبخند خواهیدزد.

با آرامش و به‌تدریج شروع کنید به تمرین کردن. هر روز 2 تا3 ثانیه لبخند بزنید. اگر احساس می‌کنید با این کار، بدترین لحظات زندگی‌تان را می‌گذرانید، تحمل کنید و چند دقیقه در خلوت تنهایی خود، به زور هم که شده لبخند بزنید.

 

2-    سپاسگزار باشید

اکنون که می‌توانید لبخند بزنید یکی دیگر از راه‌های شاد بودن را بیاموزید. در زندگی همه ما مواهب و مواردی وجود دارد که به خاطر داشتن آن سپاسگزار باشیم اما ما همیشه فراموش می‌کنیم یا وقت نداریم که شکر‌گزار باشیم. هنگامی که اتفاق خوشایندی در زندگی ما رخ می‌دهد، فکر می‌کنیم که امر خارق‌العاده‌ای رخ نداده و می‌بایست این طور بشود و به کار روزمره‌مان ادامه می‌دهیم و هر روز همین کار را تکرار می‌کنیم بدون اینکه متوجه لحظات خوشبختی و خوش‌شانسی‌مان باشیم. در زندگی روز‌مره‌مان چیز‌های زیادی برای سپاسگزار‌بودن وجود دارد. بیایید عادت کنیم تا سپاسگزار مواهبی که داریم، باشیم.

 

یکی از ساده‌ترین راه‌های سپاسگزاری، توجه به خانواده است. در زندگی افرادی هستند که به آنان علاقه داریم، عاشقشان هستیم و به آنها احترام می‌گذاریم و آنان نیز متقابلا ما را دوست دارند اما هنگامی که می‌خواهیم از کسی یا چیزی قدردانی کنیم، کمترین توجهی به آنان نداریم. آنچنان به بودن آنان عادت کرده‌ایم که جادوی بودنشان را احساس نمی‌کنیم. فکر می‌کنیم همیشه در کنارمان خواهند بود و ما هر زمان که بخواهیم از مهر و علاقه و توجه آنان برخوردار خواهیم شد و هر زمان که بخواهیم می‌توانیم از آنان تشکر کنیم. این طور فکر نکنید.

یک زن خانه‌دار می‌گوید: من هنوز در حسرت این هستم که یک بار بتوانم از مادرم به پاس همه فداکاری‌هایش تشکر کنم؛ کاری که می‌خواستم با فرستادنش به سفری زیارتی انجام دهم‌ اما دست اجل این فرصت را از من گرفت و او متوجه نشد کارکردن بی‌اندازه من در روز‌های آخر زندگیش چه دلیلی داشت.

چند وقت است که از مادر‌، پدر‌، یا همسرتان به خاطر بودنشان و دوست داشتن‌تان تشکر نکرده‌اید؟ همین امروز این کار را بکنید. ابتدا ممکن است این کار شما، آنها را به خنده بیندازد یا باورتان نکنند. کمی طول می‌کشد که منظور شما را از این کار‌ها درک کنند یا باور کنند که شما با آنان مزاح نمی‌کنید و کاملا جدی هستید. اما هنگامی که باورتان کردند از احساس سرخوشی‌ای که به آنان و متقابلا به‌خودتان دست می‌دهد، متعجب خواهید شد.

 

3-    بخشیدن را بیاموزید!

هنگامی که از دست کسی خشمگین می‌شوید یا اینکه رفتار و کردار کسی شما را آزار می‌دهد، او را ببخشید.
هر چه زودتر بهتر، زیرا با خشم و نفرت، احساسی منفی به انسان دست می‌دهد که گاهی اوقات طوری انسان را تحت کنترل خود می‌گیرد که روی رفتار فرد و نحوه تصمیم‌گیری او اثر می‌گذارد. بخشش مهم است، چرا؟ چون در واقع با بخشیدن کسی، به او لطف نمی‌کنید بلکه خود را از زندان خشم و نفرت می‌رهانید. اغلب اوقات فردی که از دست او به خشم آمده‌اید نمی‌داند که هنوز از او عصبانی هستید و زندگی عادی خود را می‌کند و به‌سوی پیشرفت‌های بیشتر و زندگی بهتر در حرکت است، اما این شما هستید که در رنج و عذاب به‌سر می‌برید و زندگی سخت و دشواری را برای خود، فقط برای خود فراهم می‌کنید.


شما اگر یکی از مهربان‌ترین افراد روزگار هم باشید هنوز کسانی پیدا می‌شوند که به بخشش شما نیازمندند. پس بخشیدن را بیاموزید و از این احساس لذت ببرید.

اکنون 3راه ساده برای خوش‌بودن و شادزیستن پیش‌رو دارید. پس هیچ‌یک را فراموش نکنید. فقط چند لحظه برای شروع وقت بگذارید. گام‌های اولیه را بردارید. خیلی سریع تغییرات را می‌بینید. شادی و خوشحالی شما در دستان شماست و این جمله را به‌عنوان یک نصیحت بپذیرید: اطمینان حاصل کنید که تصویر و نقش برجسته‌ای از لحظات و روز‌های شاد در آلبوم خاطرات‌تان به یادگار مانده است. اما چرا کسی احساس نارضایتی و ناشادی می‌کند؟ ذهنیت افرادی که به زندگی لبخند نمی‌زنند را باورهای زیر می‌سازد:

* من در زمان و مکان نامناسب به دنیا آمدم!

* پول کافی برای لذت بردن از زندگی و شاد زیستن ندارم!

* دانش کافی برای به‌دست آوردن پول کافی ندارم!

* آن طور که دلم می‌خواهد زیبا نیستم!

* قربانی این شرایط نامناسب هستم!

* نمی‌توانم زندگی‌ام را تغییر دهم!

اکنون به این سؤال پاسخ دهید: به‌طور قطع کدام منطقه به‌عنوان بهترین و مناسب‌ترین مکان برای به دنیا آمدن اعلام شده است؟ کدام زمان بهترین زمان به دنیا آمدن است؟ کدام معیار، معیار قطعی زیبایی ظاهری است؟ آیا این سؤال‌ها احمقانه به‌نظر نمی‌رسد؟ این را مطمئن باشید که هیچ مکان و زمان مناسبی برای به دنیا‌آمدن و معیار نهایی برای زیبایی اعلام نشده است و شما می‌توانید، همیشه، هر زمان و در هر مکان و با هر چه که دارید، خوشحال و شاد باشید، مشروط به اینکه بخواهید. شادبودن می‌تواند و باید خواست خود شما باشد.

سعادت و خرسندی، شادی و شادمانی یک معجزه است؛ احساسی است که همه ما بدان نیاز داریم، اما متأسفانه کمترین توجه را به آن می‌کنیم و بیشتر به چیز‌های بی‌اهمیت زندگی می‌پردازیم.


ما می‌توانیم این احساس را برگزینیم و دیگران ما را باور نکنند. ما می‌توانیم با انتخاب شاد زیستن، دیگران را هم خرسند کنیم.

اکنون زمان آن است که ما تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنیم. به یاد داشته باشید که شما آفریده شده‌اید که خوشحال و سعادتمند باشید و هر زمانی که تصمیم بگیرید این احساس طبیعی و ضروری را در خود پرورش دهید دنیای اطرافتان هم به‌نحوی به شما کمک خواهد کرد؛ پس شجاعت به خرج دهید و آغاز کنید تا دریابید که چگونه، هر روز از روز پیش کمی شادتر و خرسند‌تر خواهید شد و همیشه این سؤال را از خود بکنید: آیا آنچه امروز انجام می‌دهم، مرا به سعادتمندی و خرسندی رهنمون می‌سازد؟